شهيدعشق

ده ماه بود ازش خبری نداشتیم.
مادرش می گفت« خرازی ! پاشو برو ببین چی شد این بچه ؟ زنده س ؟ مرده س؟»
می گفتم«کجا برم دنبالش آخه ؟ کار و زندگی دارم خانوم، جبهه یه وجب دو وجب نیس،
از کجا پیداش کنم؟»
رفته بودیم نماز جمعه، حاج آقا آخر خطبه ها گفت حسین خرازی را دعا کنید. آمدم خانه، به مادرش گفتم. گفت« حسین ما رو می گفت؟ » گفتم « چی شده که امام جمعه هم می شناسدش؟»
نمی دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است.
هشتم اسفند سالگرد
شهـــــــــــــادت حـــــــــاج حسیــــــــــــــن خــــــــــــــرازی
حاج حسين درلحظه ي آخر پاي روضه خواني شهيدتورجي زاده وباچشماني اشكبار برمصيبت حضرت زهرا(س) به شهادت رسيد...
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۲ ساعت 8:56 توسط آرامش
|